«هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما اَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا اِلَي اللهِ مَوْليهُمُ الحَقِ»
«فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ اِنْسٌ وَ لا جانٌّ»
اين سؤال نظير سؤالات معمولي كه ما در اينجا از يكديگر ميكنيم نيست بلكه: «يُعْرَفُ المُجْرِمُونَ بِسيما هُمْ فَيُؤخَذُ بِالنَّواصي وَ الاَقدامِ»
كسي كه در اين دنيا مجرم بوده، آنجا هم مجرم است. هويتش نشان ميدهد كه مجرم است.
همانطور كه گفتيم «يوم ينفخ في الصور فتأتون أفواجاً» در روز قيامت با دميده شدن در صور، افراد به صورتهاي مختلف و دستهدسته وارد محشر ميشوند. اين روايت هم در «مجمعالبيان» هست و هم در «بحارالانوار» و هم مرحوم فيض نقل كرده است كه پيامبراكرم فرمودهاند در روز قيامت يك عده به صورت ميمون، يك دسته به صورت خوك، يك دسته وارونه و عدهاي كر و كور و گنگ و بيعقل و ... به محشر ميآيند.
«وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ القِيامَه عَلي وُجُوهِهِمْ عُمْياً و بُكْماً وَ صُمّاً وَ مَاؤايَهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعيراً»
بله، هر كس به يك صورتي ميآيد. آنها كه زبانشان نيش دارد و در دنيا به ديگران زخم زبان ميزدهاند، به صورت عقرب در صف محشر وارد ميشوند وعقربها هم يكديگر را پيدا ميكنند. «يوم ندعوا كل اناس بامامهم» و در آيه ديگر ميفرمايد: «وَ مَنْ كانَ في هذِهِ اَعْمي فَهُوَ فِي الاخِرَةِ اَعْمي وَ اَضَلُّ سَبيلاً»
آنكه در اينجا كور است و عقرب است در آنجا هم كور و عقرب است. آنكه اينجا سگ و خوك يا آدم است به همان صورت هم محشور ميشود وضع چنين است. بحث تجسم اعمال (و اينكه انسان با هويت پيدا شدهاش وارد محشر ميشود) بحث شيرين و مفصلي است كه در اينجا فرصت توضيح و تفصيلش نيست، اما همين اندازه بگويم: كه از نظر قرآن افعال و كردار ما براي ما ملكه ميسازد:
«اِذا تُتْلي عَلَيهِ اياتُنا قالَ اَساطيرُ الاَوَّلينَ كَلاّ بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِهِمْ ما كانوا يَكْسِبُونَ»
وقتي براي اينها قرآن خوانده ميشود ميگويند، اين افسانه است. نه اينها افسانه نيست، تو اشتباه ميكني، تو دلت خراب است و زنگار گرفته، تو مريضي، ميداني چرا بيمار شدي و دلت را زنگار گرفته؟ چون كارت براي تو ملكه شده است.
افعال ما براي ما ملكه ميسازد و ملكه براي ما هويت ميسازد به عبارت ديگر به هر كار و عملي خود را عادت داديم، آرامآرام همان عمل شخصيت ما را ميسازد. اگر به ملکات انسانی ارج نهادیم و در پی عمل برآمدیم شکل واقعی ما هم انسان میشود و اگر انسان را درانسانيت شكوفا ميكند، وقتي وارد صف محشر ميشود، مثل ماه شب چهارده است و زير پرچم اميرالمؤمنين(ع) لب حوض كوثر و در جاي بلندي قرار گرفته كه مسلط بر صف محشر است. معناي اعراف هم همين است. آنجا آنقدر در لذت است كه پنجاه هزار سال، برايش يك لحظه بيشتر طول نميكشد و بالاخره خيلي از اينها بدون حساب و كتاب وارد بهشت ميشوند.
اما اگر ملكهها در اين دنيا خراب باشد، ظلم و تعديها، بدخلقيها، مال مردم خوردنها، بردن آبروي مردم، كوبيدن شخصيت ديگران و تهمتها و ... هر كدامشان براي شخص ملكه و هويت ميشود.
پس همين صفتش در اين دنيا است كه او را به صورت سگ در ميآورد. اين سگ الان هم هست، اما من چشم واقعبیني ندارم كه ببنيم. اگر كسي باشد كه بتواند ببيند همينجا براي او پردهها كنار ميرود. و خيلي روشن ميبيند كه هر كدام چه شكلي داريم. قرآن ميفرمايد در اين دنيا هم سگ هست اما اين كه كي سگ را ميبينيم؟
«فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصُركَ اليَوْمَ حَديدٌ»
وقتي كه چشمها تيزبين شد خواهيم ديد، وگرنه الآن هم سگها، سگند. عقربها: عقربند و آدمي كه به صورت سگ و عقرب باشد در اين دنيا خيلي فراوان است.
حكايت آن مرد را شنيدهايد كه گفت موقع انجام مراسم حج، خدمت امام صادق(ع) بودم و آن حضرت مردم را تماشا ميكردند. من گفتم: يابنرسولالله، آيا خدا اينها را ميبخشد؟ فرمودند بيشتر اين مردم كه ميبيني ميمون و خوكند. تعجب كردم، دست به چشم ماليدند. عالم كشف برايم حاصل شد، وقتي نگاه كردم، ديدم وضع عجيبي است. يك مشت خوك و ميمون در طواف خانه خدايند و فقط عده كمي آدم در ميان آنها هست.
در روايت ديگري فرمودند «ما اَكْثَرُ الَّضجيج وَ اَقَلُّ الحَجيج»
حاجي كم است. آدم كم است، اما سروصدا و هياهو زياد است.
تقاضا دارم در زندگيتان به كسي نيش نزنيد. تقاضا دارم شخصيت ديگران را نكوبيد و مواظب زبانتان باشيد وگرنه عقرب ميشويد، طبيعتتان هم عقرب ميشود.
همانطور كه قبلاً اشاره شده در روايت معراجيه ميفرمايد: آن مقام بالا، براي مسجونون است. و وقتي پيامبراكرم(ص) سؤال كرد: خدايا مسجونون و زندان رفتهها كيانند؟ خطاب شد: «سجنوا السنتهم من فضول الكلام و بطونهم عن فضول الطعام» آنهايي كه حرف زيادي نميزنند.
مسلمان نبايد دروغ بگويد. زيرا دروغ گفتن كار مسلمان نيست، نبايد غيبت كند و شخصيت ديگران را بكوبد نبايد شايعهساز باشد.
«وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ كُلُّ اُولئكَ كانَ عَنْهُ مَسْئولاً»
تو كه نميداني حقيقت دارد يا نه. براي چه اين حرف را ميزني و چرا ميشنوي. از گوش و چشم تو سؤال ميشود. هويت تو آنجا رسوايت ميكند و عليه تو شهادت ميدهد.
«و امتازوا اليوم ايها المجرمون» اگر اين معنا امر تكويني باشد، يعني در روز قيامت هر كسي ممتاز ميباشد و حساب و كتابش ديگر معلوم است.
«اِقْرَأ كِتابَكَ كَفي بِنَفْسِكَ اليَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً»
در آنجا سگ بايد راه جهنم را بگيرد. آدم هم راه دارد، صراط مستقيم دارد. بايد راه بهشت را بگيرد و برود، مواظب خودتان باشيد كه متقلب، رياكار و حقهباز نباشيد، غش در معامله نكنيد، گرانفروش نباشيد، محتكر نباشيد، دورنگ و دور و نباشيد، اينها هويت آدم را تغيير ميدهند، آدم را به صورت سگ و گرگ در ميآورند. مثلاً آدم دورو به صورت روباه در ميآيد. خيلي سخت و مشكل است. آنجا «يوم تبلي السرائر» است. در روز قيامت، هويتها ظاهر ميشود و همانجاست كه ميگويند: اي سگها، خوكها، پلنگها، اي غيرآدمها، از آدمها جدا شويد. «و امتازوا اليوم ايها المجرمون» هان اي مجرمين امروز جدا شويد.